آخ عجب سرماست امشب ای ننه
این شعر از سیداشرف (نسیم شمال) شرایط بد اقتصادی و طبقه محروم جامعه را به تصویر می کشد:
آخ عجب سرماست امشب ای ننه/ ما که می میریم در هذا السنه
تو نگفتی می کنم امشب الو؟/ تو نگفتی می خوریم امشب پلو؟
نه پلو دیدیم امشب نه چلو/ سخت افتادیم اندر منگنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
این اطاق ما شده چون زمهریر/ باد می آید ز هر سو چون سفیر
من ز سرما می زنم امشب نفیر/ می دوم از میسره بر میمنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
اغنیا مرغ مسما می خورند/ با غذا کنیاک و شامپا می خورند
منزل ما جمله سرما می خورند/ خانه ما بدتر است از گردنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
اندرین سرمای سخت شهر ری/ اغنیا پیش بخاری مست می
ای خداوند کریم فرد و حی/ داد ما گیر از فلان السلطنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
خانباجی می گفت با آقاجلال/ یک قران دارم من از مال حلال
می خرم بهر شما امشب زغال/ حیف افتاد آن قرآن در روزنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
می خورد هر شب جناب مستطاب/ ماهی و قرقاول و جوجه کباب
ما برای نان جو در انقلاب/ وای اگر ممتد شود این دامنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
تخم مرغ و روغن و چوب سفید/ با پیاز و نان گر امشب می رسید
می نمودم (اشکنه) امشب ترید/ حیف ممکن نیست پول اشکنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
گر رویم اندر سرای اغنیا/ از برای لقمه نانی بی ریا
قاپچی گوید که گم شو بی حیا/ می درد ما را چو شیر ارژنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
نیست اصلا فکر اطفال فقیر/ نه وکیل و نه وزیر و نه امیر
ای خدا! داد فقیران را بگیر/ سیر را نبود خبر از گرسنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه