در این ایام روس ها از طریق ملک و رشید بیک مبلغ هزار تومان برای مرحوم طباطبایی می فرستند. آقای طباطبایی از رشید بیک که یکی از افراد مورد اعتماد مردم بوده است می پرسد: «این پول برای چیست؟ اگر برای این است که من به نفع آنها اقدامی انجام دهم که این امری محال است و اگر باید به ضرر آنها اقدام کنم که این کار عاقلانه نیست که کسی در راه ضررش پول هزینه نماید.» و سپس با اشاره و تاکید بر پایگاه مردمی اش می گوید: «من هرآنچه پول بخواهم مردم به من خواهند داد و از من مضایقه نمی کنند.» و با توجه به این مطالب از فرستاده روسیه دوباره می پرسد: «پس من چگونه ملت خود را رها کنم و از دشمن ملت خود پولی را که نمی دانم به چه منظور به من داده می شود دریافت کنم؟»

خلاصه رشید بیک و ملک بدون اینکه به خواسته خود برسند منزل طباطبایی را ترک می کنند. رشید بیک در هنگام خداحافظی خدمت مرحوم طباطبایی عرض می کند: «به اجداد طاهرینت قسم که اگر این پول را دریافت می کردی، اول کسی که به شما بی اخلاص می شد و سلب عقیده می کرد من بودم. من از این موضوع نهایت امیدواری را نمودم.» بعد از پخش این خبر آزادیخواهان برای اینکه علما در مبارزه سست نشوند تصمیم گرفتند که موضوع را به اطلاع مردم برسانند.