آرشیو چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۵، شماره ۸۱۲
حکمت شادان
۲۱
نجوا

تشکیک در تابعیت مولانا

حمیدرضا ابک

اینکه مولانا جلال الدین بلخی اهل کجاست و آثار و اندیشه هایش جزء میراث فرهنگی کدام کشور و سرزمین محسوب می شود، پرسشی نیست که ذهن ایرانیان را به خود مشغول کند. گره خوردگی نام مولوی با تار و پود فرهنگ ایرانی چندان بدیهی و آشکار است که در ایران زمین کسی لزومی نمی بیند به پرسش هایی از این دست بیندیشد. پس چرا مدت مدیدی است چشم های نگران اهالی فرهنگ به دروازه اتفاقات جهانی دوخته شده است که مبادا مولوی را هم از ما بگیرند؟ چندی پیش خبری در روزنامه ها منتشر شد که یونسکو حق برگزاری مراسم بزرگداشت مولانا را به کشورهای ترکیه، افغانستان و مصر واگذار کرده است. اصل خبر البته مبتنی بر یک اشتباه بود که بعدا تصحیح شد. قضیه این بود که کشورهای فوق، برنامه های خود را برای برگزاری مراسم پاسداشت مقام مولوی در سال آینده میلادی، از مدت ها پیش به یونسکو اعلام کرده بودند و یونسکو هم با آن برنامه ها موافقت کرده بود. معنی این اقدام البته عدم امکان فعالیت از سوی بقیه کشورها نیست. اما این خبر، بالاخره به مصداق «عدو شود سبب خیر» توجه جامعه فرهنگی ما به مولوی را جلب کرد. نهادها و سازمان هایی دست اندرکار شده اند تا برنامه های داخلی و بین المللی شان را به یونسکو اعلام کنند. جای شکرش باقی است که لااقل بعد از برگزاری همایش ها خبردار نشدیم و همین اقدام های فعلی را هم می توان شایسته تقدیر دانست. فراموش نکنیم اگرچه شاید ایرانی بودن یا نبودن مولوی از منظر داخلی اهمیت چندانی ندارد یا اصلا محل سئوال نیست اما به هر حال در عرصه بین المللی تصویرها را رسانه ها می سازند و رسانه ها هم متاثر از فعالیت های بزرگ و کوچکی هستند که در دنیای امروز انجام می شوند. شک نیست که در شرایط مساوی هیچ کس نمی تواند حکم تابعیت ایرانی مولوی را به هیچ بهانه ای لغو کند و برایش گذرنامه فرنگی و برگه پناهندگی صادر کند. اما آیا به راستی در جهان رسانه و تبلیغات امروز در عرصه مولوی، همه شرایط مساوی است؟ کافی است تعداد و حجم سایت ها و نشریات کشور ترکیه درباره مولوی را با سایت ها و نشریات ایرانی مقایسه کنیم. حواسمان نباشد در همان نیمه اول باخته ایم.