او همان بود که خوانده و شنیده بود
خیلی اضطراب داشت، آن روز از صبح یک چیزی شبیه انتظار به دلش افتاده بود. هر از چند گاه پنجره رو به بیابان را می گشود، دست راستش را سایبان چشمش می کرد و به افق می نگریست. احساس می کرد که قرار است او از همان سو بیاید و این احساس بی قرارش کرده بود. آخرین بار که از پنجره به بیابان نگاه کرد، گرد و غباری در افق دید. نشانه نزدیک شدن کاروان بود. شاید هم سراب بود. سرابی که گاه به شکل آب و گاه با تصاویری خیالی شبیه درخت و کوه و... به نظر می آمد. مدتی به همان نقطه چشم دوخت. دیگر تردیدی باقی نمانده بود. یک کاروان بود که نزدیک می شد. همه ساله در این فصل کاروان های زیادی از حجاز به شام می رفت ولی او، هیچگاه
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.