آرشیو دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۸۵، شماره ۱۱۶۹
اندیشه
۷

همرنگی با جماعت خوب یا بد؟

چندی پیش در منزل عبدالله نوری جلسه سخنرانی یی برگزار شد که در آن مصطفی ملکیان از روشنفکران معاصر به آسیب شناسی فرهنگ ایرانیان پرداخت.

او یکی از عوامل مشکلات فرهنگی ایرانیان را همرنگی با جماعت برشمرد و در این رابطه توضیح داد: «برای ما اهمیت دارد که خودمان را موافق دیگران نشان دهیم و تظاهر کنیم و در هیچ راهی تنها نمانیم.

زمانی که در برابر جمعی در جامعه یا محیط کار قرار می گیریم سعی می کنیم رفتار یا سخنی نگوییم که آنان برنتابند.»

حقیقت آن است که اگر به اطرافیان خود نگاه کنیم این ویژگی را بیشتر مشاهده می کنیم. در گروه همسالان و یا در میان همکاران اغلب افراد سعی می کنند نظرات یکدیگر را تایید کنند و رفتاری نکنند که دیگران آن را مورد سرزنش و نکوهش قرار دهند.

این مساله بویژه در بین افرادی که از سطح اطلاعات و آگاهی کمتری برخوردارند بیشتر مشاهده می شود. در گذشته هنجارهای موجود در جامعه از طریق همبستگی مکانیکی شکل می گرفتند.

جوامع دارای این نوع همبستگی، واحدهای مستقلی هستند که در آنها خانواده به عنوان نهادی دارای کارکردهای فراوان، نیازهای تمامی افراد جامعه را تامین می کند. با ظهور سرمایه داری صنعتی و آغاز مهاجرت مردم از روستاها به شهرها، همبستگی مکانیکی دیگر توانایی ایجاد ساختار برای زندگی اجتماعی نوین را از دست داد.

در این شرایط، نوع جدیدی از همبستگی با عنوان همبستگی ارگانیک شکل می گیرد که مبتنی بر تقسیم کار است. در واقع همبستگی مکانیکی مبتنی بر تشابهات افراد بود یعنی همان همرنگی با جماعت، در حالی که همبستگی ارگانیک برمبنای تمایزات موجود بین افراد جامعه شکل می گیرد.

هر فرد در اجتماعات نوین بایستی دارای شخصیت مستقل و تفکر مستقل باشد. دیگر تنها شباهت ها نیستند که هنجارها را می سازند بلکه تفاوت ها نیز سهم عمده در این مقوله پیدا کرده اند.

نیازی نیست، انسان ها حتماص مثل هم فکرکنند و مانند هم عمل کنند. تفاوت ها در تفکر، طرز عمل و حتی نوع لباس پوشیدن افراد است که هنجارهای جوامع جدید را می سازند.

بنابراین نیازی نیست تظاهر به همرنگی و همفکری با جماعت کنیم بلکه می توانیم با خلاقیت و استعدادهای فردی خود شخصیت مستقلی را داشته باشیم.