آرشیو سه‌شنبه ۲۴ امرداد ۱۳۸۵، شماره ۵۹۳۸
صفحه آخر
۲۴
یادداشت

دو نکته

لیلا صالحی

هفته گذشته یکی از نشریات، خبر داد که در پی پخش مجموعه نرگس برخی دختران و پسران به تقلید از برخی شخصیتهای این مجموعه اقدام به فرار از خانه کرده اند.

در این مقال، قصد این نیست که به دفاع از مجموعه نرگس پرداخته شود. این هدف را هم نداریم که نسبت به صحت ادعای بدآموز بودن مجموعه نرگس سخنی بگوییم. اما اشاره به نکاتی درباره بدآموزی یک مجموعه تلویزیونی یا هر نمایشی را بجا قلمداد می کنیم.

فرض کنید یک اثر نمایشی- تلویزیونی مخاطبان انبوهی دارد. اکثریت قریب به اتفاق مخاطبان، وجوه و فحوای ارزشمندانه آن اثر را دریافت کرده اند. معدود افرادی اما از آن اثر در ذهن خود برداشت سوء کرده و عملی ناصواب را مرتکب می شوند. آیا چنین می توان به راحتی نتیجه گرفت آن اثر نمایشی دارای بدآموزی است؟!

عقلا و منطقا پاسخ منفی است.

اشکال را باید در ذهن معیوب و سطح نازل شعوری مخاطبان معدودی جستجو کرد که توان ارزیابی دقیق از وجوه و فحوای یک اثر نمایشی ندارند.

به یاد داریم با پخش مجموعه تب سرد از شبکه سوم نیز اتفاقهایی رخ داد که ناشی از تاثیر منفی عملکرد برخی شخصیتهای این مجموعه بود.

اما آیا همه مخاطبان به شکل منفی تاثیر گرفتند یا عده ای انگشت شمار؟.!

اگر قرار باشد نمایش پلشتی ها و ناهنجاریها را الزاما بدآموزی معنا کنیم، پس در یک اثر نمایشی نباید نه شخصیتی منفی وجود داشته باشد و نه تصویر و سخنی از پلشتی و ناهنجاریها.!

کتمان هم نباید کرد که برخی از آثار نمایشی به دلیل تهی بودن از هنجارهای فحوایی و یا اساسا جهت گیری منفی، به حتم دارای بدآموزی اند. اما وقتی اکثریت غالب از یک اثر تلقی هنجارانه یافتند، دیگر سخن از ماهیت بدآموزانه آن اثر “محلی از اعراب” ندارد.!

نکته دوم اینکه، برخی قبح انگاریها به بهانه حفظ ارزشها و هنجارها، هیچ تطابقی با ارزش و هنجار ندارد.

آیا تصویر تقابل والدین و فرزند، لزوما ضد ارزش و ضد هنجار است؟

آیا سخن گفتن از سرپیچی فرزند از خواست غیر عقلانی و غیر شرعی والدین هرچند در حالتی محترمانه، فراخوان عصیانگری در برابر والدین به شمار می آید؟

قبح انگاریها در مسیر فرهنگسازی، خود، پیامدهای ضد فرهنگی را به بار می نشاند و این آفتی است که متاسفانه از ناحیه برخی منتقدان و متولیان فرهنگی وجود دارد.