آرشیو یکشنبه ۵‌شهریور ۱۳۸۵، شماره ۱۱۹۶
گفتنی
۵

از آتش بدون دود تا مدار صفر درجه

مریم مشیری

یک زمانی بود وقتی از کنار کتابفروشی ها رد می شدم دلم ضعف می رفت که حتما داخلش یک نگاهی بیندازم و اگر هم نخرم لااقل لذت دیدارش را تجربه کنم. الان اغلب کتابفروشی ها خلوت هستند و تنها پذیرای مشتریانی خاص می باشند که تب یونگ و فروید یا کوییلو و یوسا و برخی کتاب های سیاسی داشته باشند. بچه ها هم وقتی حجم وحشتناک کتاب های درسی شان را می بینند که شق و رق مثل عصا هستند و هیچ ارتباطی هم با آنها برقرار نمی کنند سراغ مابقی این دست دوستان محبوب نمی روند.

زمانی در سال های دور کودکی، وقتی کتاب قیس ابن مسهر را به عنوان جایزه به من دادند با قیس زندانی شدم، شکنجه شدم و از بالای قلعه به پایین پرتاب و زمانی که فلورانس نایتینگل را خواندم با همان فانوسش به جست وجوی خوبی و خوبتر بودن پرداختم. در وداع با اسلحه از جنگ متنفر شدم و با گذر از نوجوانی در به در به دنبال قبل و بعد و خود غرش توفان، که صد افسوس بایستی از دست دوم فروشی ها می گرفتم و... دردسرتان ندهم با جان شیفته زندگی کردم با قمار عاشقانه همراه مولانا ایزد را شناختم...حتی الان هم دوست دارم به من بگو چرا بخوانم هیچ هم ژست نمی گیرم که فقط از حکمت و فلسفه یی که خواندم حرف بزنم.

کتاب هر نوعش، که همه نوعش خوب است هر چه را دوست دارید بخوانید، شل سیلوراستاین هدیه بدهید، رمان بخوانید اما سعی کنید کم کم خوب ها را سوا کنید. از ابراز آنچه می خوانید هیچ نهراسید و اصلا فکر نکنید که کم می آورید هر کتابی حسی دارد و اگر آن حس به شما منتقل شود کافی است. آتش بدون دود، کلیدر، مدار صفر درجه، قابل لمسند فضاسازی شان محشر است با شما آنچنان ارتباطی برقرار می کنند گویی در آن محل ها بوده اید در کنار قهرمان، من کیستم بسیار شیوا دانشمندان و مخترعان را به شما معرفی می کند و... عزیزان کتاب بخوانید. نه، فقط نخوانید با روح و جانتان ببلعید اگر بابالنگ دراز را دوست دارید، صفر مطلق را می خواهید، ریاضیات اقلیدس و هر چه و هر چه را که دوست دارید با لذت بخوانید. کاش می شد فریاد زد آی آدم ها بخوانید حتی اگر پاورقی هم دوست دارید بخوانید و بخوانید.