آرشیو سه‌شنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۵، شماره ۱۲۳۷
فرهنگ و هنر
۱۲

منو پیشنهادی

زنده ام که روایت کنم

دیگر باید قبول کنیم که پاییز از راه رسیده! بعد از گذشت بیست روز بادهای سرد با نم نم باران شهرها را به هم ریخته، بسیاری از این تغییر ناگهانی هوا غافلگیر شده اند و تب کرده و مریض، در خانه مانده اند. اما باید قبول کنیم، دیگر پاییز شروع شده!

مارکز در ایران آن قدر مشهور است که دیگر نیازی به معرفی او نیست.

بیشتر داستان هایش منتشر شده و رمان هایش هم در فهرست پرفروش های سال قرار گرفته است. اما کتاب زندگی نامه او، «زنده ام که روایت کنم. » اثر متفاوتی است. رمانی که مثل یک رمزگشا عمل می کند و نشان می دهد چطور گابریل محبوب از رویدادهای کوچک دور و برش استفاده کرده تا در رمان هایش با ماجراهای غریبی روبرو شویم. به علاوه او با شیرینی تمام از کودکی هایش و آدم های اطرافش می گوید. مارکز در بیش از ششصد صفحه قصه اش را تا دوران جوانی پیش می برد. روزگاری که تصمیم می گیرد روزنامه نگار شود و همه را منتظر ادامه ماجرا نگه می دارد. «زنده ام که روایت کنم» بهترین سرگرمی برای این روزهای پاییزی و سرد و غمگین است.