آرشیو چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۵، شماره ۱۸۶۸۹
تصویر روز
۱۰

گلدسته های مولود

فاطمه لشنی

در پاک ترین یاس های باران خورده و در عشق بازی های زمین و آسمان و در لحظه ناب زمان متولد شدی.

قلب های ما را از مرزهای غربت عبور ده و نابود کن فاصله های خاکی را و دست های ما را با حرم زیبایت آذین بند، ای پاک ترین پاک ها. سلام من یا رضاست یا رضایی که از اعماق شادی های کودکانه جاری می شود. و به تمام تنم لرزه می اندازد. بغض ها می شکنند که سرشار از دل تنگی و راز و نیاز هستند.

امروز کبوترانت سرشار از عشق می شوند و با روح فرشتگان به طواف گلدسته ها می روند. ای کاش دانه گندمی در حرمت بودم تا از باران رحمتت سبزتر از شمیم جنگل ها می شدم. اشک همچنان دل تنگ است و بر دیواره های نگاه های معصومانه می کوبد. در غربت ستاره ها که در آغوش آسمان نعره زنان یا رضایت (ع) می گویند، مانده ام. غربت در دل های ماست که از دوری تو آه می گوید. غربتی که هرگاه کاروان دل راهی تو می شود کوله بارش را جمع می کند و آماده به سوی تو می آید. یا رضا(ع)، امروز افسانه دل هایمان نجواکنان تو را می خواند و تولدی بشارت رنگین را بر پرده خیال می کشاند، خیالی که در قفس نیست. در حرم تو می گردد و آزادانه نیایش می کند. من تنها زمزمه می کنم، اما دلم در سیر حرمت است. امروز تمام کبوترها آزادند و هیچ صیادی نیست و آهوها زمزمه گنبد طلایی ات را با سرود هستی و معجزه عشق می خوانند.