آرشیو چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۵، شماره ۱۲۸۹
سینما
۱۰

عجله در روایت

در دهمین ساخته جمشید حیدری حضور بازیگران حرفه یی در کنار مضمونی جسورانه، انتظار مواجهه با فیلمی متوسط و آبرومند را در مخاطب ایجاد می کند. اما آنچه روی پرده به تصویر درمی آید نه متوسط است نه جسورانه. موضوع مطرح شده در «گیس بریده» به جهت ارائه در مدیوم سینما تازگی خاصی دارد، به خصوص که همواره بهره گیری سینما از اخبار به اصطلاح روزنامه و صفحه حوادث، جذابیت اولیه یی ایجاد می کند که البته فقط به جهت طرح موضوع است. اما آنچه می تواند فیلم را از جهت سینمایی برجسته کند، نگاه و پرداخت هنرمندانه موضوع است.

در «گیس بریده» بسط سینمایی این موضوع همسو شده با نگاهی سهل و سطحی به همه عناصر از فیلمنامه تا بازی و طبعا پرداخت تصویری. با ذکر این نکته که سهل و سطحی بودن تبدیل به نقصانی مزمن در فیلم شده که حتی توانایی های بالقوه بازیگران مطرح خود را هم پوشش داده است.مریم نوجوانی است که گرفتار بدگمانی پدر و اولیای مدرسه شده، بدون آنکه تقصیری در این میان داشته باشد. سوءرفتار پدر و ضرب و شتم مکرر او را وادار به اقدام قانونی و شکایت از پدرش می کند. در بخش میانی هم مسیر آوارگی او در شهر و بحرانی که می گذراند به ترسیم تصویری از موقعیت های خطرناک برای دختری مانند او می انجامد. فیلم بدون آنکه به ساختاری درخور این موضوع بپردازد در توزیع اطلاعات هم عجولانه عمل می کند و هم برگ برنده خود را زودهنگام رو می کند، بدون آنکه این رویکرد کمکی به روایت و قصه پردازی کند. اقدام مریم به شکایت از پدر، همان برگ برنده یی است که به نظر می آید به جهت جسارت و به نوعی ناچاری فاعل آن، باید پرداخت مناسبی داشته باشد تا رسیدن شخصیت به این راهکار باورپذیر جلوه کند. ولی در ادامه این کنش در زمان و موقعیتی ناکارآمد ارائه می شود.