چرا بعد از گذشت حدود یکصد سال از تجربه دولت مدرن کماکان انسان و جامعه ایرانی در انتظار دولت مدرن نشسته است؟

اجازه بدهید با یک تمهید کوتاه نظری راه خود را برای ورود به بحث و یافتن پاسخ این پرسش هموار کنیم.

بی تردید سخن گفتن درباره دولت یا دولت مدرن چه در ساحت نظر و چه در عرصه عمل بسیار مشکل است. این مشکل زمانی طاقت فرسا و جانکاه می شود که تلاش می کنیم آن را در کالبد جامعه ایرانی مورد مطالعه قرار دهیم. در ساحت نظر در نخستین گام دولت را به مثابه یکی از مفاهیم اساسا مناقشه/ ستیزش / جدال برانگیز، توسعه نایافته، نمادی مبهم، دالی واحد با مدلول متنوع و متکثر می یابیم)به تعبیر دایسون، دولت را مفهومی مورد مناقشه که حاوی مشکلاتی در معنا و مفهوم و کاربرد است.(