آرشیو سه‌شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۶، شماره ۳۶۴۴
صفحه آخر
۲۴
دل آواز

دل نوشته منتظران

ای دل بکش به دیده خود انتظار را

سخت است داغ فرقت دلدار بر جگر

تا از نهیب سخت زمستان دلت نسوخت

گامی ز خود در آ و طریق وفا بجو

زخم فراق اگر جگرت پاره پاره کرد

پنهان مشو ز خویش، مژه باز کن ز هم

خورشید شرق در دل و جانت دمیده است

بوی ظهور «جان پریشان» وزیده است

باشد در آستانه ببینی نگار را

باید کشید سختی این انتظار را

احساس کی کنی تو شمیم بهار را

بنشین کنار زاهد شب زنده دار را

فریاد کن عنایت مرهم گذار را

بنگر جمال یوسف گلگون عذار را

پنهان چه می کنی خور گیتی مدار را

بنشین به راه کبکبه شهریار را

محمدحسن حجتی