آرشیو سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷، شماره ۱۹۰۶۰
مدرسه
۹

قطره

عبدالرضا پالیزدار

باور نمی کنم که تو شیدا کنی مرا!

وانگه به یک اشاره زسر واکنی مرا!

باور نمی کنم که پس از عمری عاشقی

در چشم هر غریبه تو رسوا کنی مرا!

جرمم مگر چه بود که باید تو تا ابد

محکوم جرم آدم و حوا کنی مرا؟!

آخر چه می شود که تو پنهان ز دیگران

در گوشه ای ز چشم دلت جاکنی مرا؟

من قطره ای چکیده به دامان غربتم

کی می شود که ساکن دریا کنی مرا؟!