آرشیو پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، شماره ۱۹۰۶۸
معارف
۶

تپش قلم

عباسعلی کامرانیان

¤ کسانی که خیال می کنند از دیگران جلوترند اگر فراموش کنند که ممکن است از دیگران زودتر سقوط کنند، بازنده نهایی می شوند.

¤¤¤

¤ اگر عقل از عشق کم شود، باقی مانده ی آن، هوس است!

¤¤¤

¤ وقتی رسانه هایی که قرار بود دانشگاه باشند درگیر معرکه مخاطب پیروی عوام بمانند، از سینه تبلیغات بجای شیر، خون می تراود!

¤¤¤

¤ مقدمه ی خدمت به خلق الله، خلوت با الله است، هرکس خلوت ندارد خدمت نمی تواند!

¤¤¤

¤«چیزهایی» هست که انسانها در هیچ شرایطی آنها را نمی دانند و نمی فهمند، همین امر ، عقلارا مبهوت کرده است.

¤¤¤

¤ با عشق، غایب حاضر و باطن، ظاهر است!

¤¤¤

¤ سروشی از عمق خلوت روح هر انسان دائم صدا می زند: بیا و نرو! که شیطان برای سوختن رفیق دوزخی می خواهد.

¤¤¤

¤ «اهالی طنز» مادامیکه موفق نشوند زشتی ها را زیبا به صحنه نقد بکشند، در مرداب «لهو الحدیث» دست و پا می زنند.

¤¤¤

¤ ضربه های کاری از ناحیه کسانی به جامعه می خورد که کار «گاوهای پرزور و مردان کهن» را به «بزهای اخفش چاپلوس» واگذار می کنند و می پندارند که ما برتریم!

¤¤¤

¤ آدم خوشبین نیمه پر و انسان بدبین نیمه خالی لیوانها را تماشا می کنند اما «هنرمند مسئول» توجه به سلامتی محتوی لیوانها دارد!

¤¤¤

¤ خسیس، بدبختی است که چون گدایان زندگی می کند اما باید مثل ثروتمندان حساب پس بدهد.

¤¤¤

¤ بزرگترین خدمت به «قدرتمند خود برتر بین» انتقادی است که او را یک پله از «زندان منیت» بالاآورد!

¤¤¤

¤ گاهی آنکه باید باشد نیست و آنکه نباید باشد در محضر چشمانت باقی است آه از اندوه بزرگ دانایان احمق همنشین!