““مذهب”، انسان را یقین کامل کند جان و دل را گوهری قابل کند

گوهر حق در “شریعت” می شود معنی آن “مرجعیت” می شود

“شیعه “را میراث “آل حیدر” است “مرجعیت” مسند”پیغمبر” است

“حضرت حجت” بحق دارد قبول “مرجعیت” منبر “آل رسول”

هم “شعار “وهم “دثار” شیعه است “مرجعیت “افتخار شیعه است

“شرع احمد” مدعا باشد- گواست “مرجعیت” سنگر دین خداست

“مرجعیت “نص حوزه- مذهب است پاسدار عزت اش ذات رب است

گر به مشهد یا نجف- قم یا ری است “مرجعیت” تکیه گاه مردم است

حق شعاعی را به خورشیدش نماد در “مراجع” وجه “تقلید”ش نهاد

هر “مقلد” در پی این نور شد طی راه غیر را معذور شد

چون که رهرو در مسیر “حیدر”است “مرجع دینی” به دنیا گوهر است

می برم بر لب به پاس نصر عشق نام “آیات عظام” عصر عشق

نام آنان را که نور سینه اند آفتابی در دل آیینه اند

“مرجعیت” را وجودش کافی است در دل “گلپایگانی- صافی” است

آینه دار وجود عترت است “آیت الله “عزیزی “بهجت” است

عارف و گنجور ایمانی ببین در” شبیری “پیر “زنجانی “ببین

در بلاغت نهج قرآنی ست- او “نوری” مذهب” همدانی”ست- او

دین مداری را به حوزه بانی است حسن شیعی، “جعفر سبحانی” است

دست حق بر قلب گل های بهشت نام “عزیزالدین زنجانی” نوشت

علم را آیات اعجازی بود در “مکارم” حسن “شیرازی” بود

در عیانی پیر پنهانی ماست این “وحید “دین “خراسانی” ماست

عزت هر دو جهانی دیده ایم در “علی سیستانی” دیده ایم

آیت دین و دل است این آینه حضرت رهبر “علی خامنه”

او به مذهب دسته ای گل داده است “مرجعیت” را تکامل داده است

در مسیر فیض- فوز راه اوست “مرجع تقلید” حزب الله- اوست

دردفاع از عشق اهل چفیه است “مرجع تقلید” نسل جبهه است

رهبر دین و “فقیه” است و “ولی”ست “مرجعیت” را سزاوار این” علی”ست

دوستی تجدید با “عترت” کند با”علی” هر دست که “بیعت” کند

عشق را آیینه عزت خوش است با “علی خامنه” بیعت خوش است

جایگاهش مسند پیغمبری ست پس “معظم” این “مقام رهبری”ست

از همه خلق خدا ارجح شدند اهل بیت فاطمه “مرجع”شدند

واسط الفیض خدا با بنده است “مرجعیت” تا ابد پاینده است