آرشیو دوشنبه ۱۱‌شهریور ۱۳۸۷، شماره ۴۰۱۵
صفحه آخر
۲۸

نگاهی گذرا به سوره مبارکه یوسف علیه السلام

یوسف به دنبال خواب خود طولی نکشید که به ظاهر نه تنها به نعمتی دست نیافت، بلکه به ته چاه فرو افتاد و سرانجام به دست برده فروشان گرفتار آمد و بعد هم راهی زندان شد.

و این نشان می دهد که نعمت ها از دل نقمت ها می گذرد و خوشی ها و خوشبختی ها از دل ناخوشی ها و بدبختی ها عبور می کند.

حلوا را چطور درست می کنند بدون آتش می شود!

تا پای آتش به میان نیاید پای حلوا هم به بشقاب راه پیدا نمی کند.

یادت هست آن وقت ها بچه های نوزاد را قنداق می کردند چرا می گفتند درست است که قنداق دست و پای بچه ها را می بندد اما در عوض دست و پای آن ها صاف و کشیده رشد می کند.

حال یادت باشد همین دردسرها و مصیبت ها و فشارها هستند که ما را به نعمت های برتر و بالاتر رهنمون می شوند، و نیز نتیجه بگیریم که هر چه انسان بزرگتر باشد بلاو رنج او بیشتر خواهد بود.

روزهای تاسوعا و عاشورا را ندیده ای که چون دیگ ها بزرگ اند نه تنها زیر آن ها آتش است بلکه روی سر آن ها هم آتش می گذارند و دور تا دور دهانه آن را هم با خمیر محکم می بندند که نفس شان بیرون نیاید!

یوسف هم از آنجا که بزرگ بود بلاهای بزرگی دید و در نتیجه نعمت های بزرگی نیز دریافت کرد که هم خود بهره برد و هم خاندان یعقوب.

و در آخر یعقوب می گوید:

کما اتمها علی ابویک من قبل إبراهیم و إسحاق

پسرم! در حقیقت خداوند با تو همان می کند که با پدران تو مثل ابراهیم و اسحاق کرد یعنی به آن ها نعمت تمام داد و به تو نیز خواهد داد.

إن ربک علیم حکیم

پروردگار تو هم داناست و هم بی حساب و کتاب کار نمی کند.