داستان نوجوان تیز پرواز
- مامان، من می روم با دوستم پرواز کنم. کاری نداری؟
- نه مواظب گربه ها باش.
- باشه، خاطر جمع باش، خودت که منو می شناسی به من می گن: تیز پرواز.
تیز پرواز، کبوتری زرنگ و باوفا بود. او تیز و سریع بود، با پرهای سفید و سبز. او با مادرش روی بام در جنوب شهر تهران زندگی می کردند، او همیشه با رفیقش، کاکل به سر، پاپری، تپل و سفید و تنبل، به تفریح و بازی می رفتند.
آنها همیشه روی سیم های تیر چراغ برق، که از خانه اشان فاصله داشت، می نشستند. به اطراف نگاه می کردند. به آدم ها، بچه ها و... به رفت و آمدهایشان، کارهایشان، رفتارشان و...
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.