آرشیو دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۷، شماره ۱۸۶۴
سیاسی
۶

نطق پیش از دستور

فردا خیلی دیر است

1- خدای را سپاس و هزاران سپاس که ذخیره خودش را در بین ما ماندگار کرد و پرچم پرافتخار رهبریت نظام را بر دوش او نهاد تا در جایگاه ولایت مطلقه فقیه در فراز و نشیب های دنیای بی سر و سامان به جامعه ما انسجام و حرکت آگاهانه ببخشد.

آخرین رهنمودهایشان در تصویب و ابلاغ سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه چراغی را فرارویمان قرار داد که با چشم بینا به لایحه تحول اقتصادی دولت نگریسته و با رعایت حال مستضعفان جامعه آن را بررسی کنیم.

2- ما نمایندگان مردم در قانونگذاری هستیم و ضرورتا باید منافع و مضرات لوایح و طرح ها را بررسی کنیم. چقدر در خارج از مجلس وقت برای طرح ها و لوایح مصروف می کنیم.

نظر ما در موافقت یا مخالفت رایی است که آن را انتشار می کنیم: بنا بر نصوص شرعیه آرا باید عالمانه باشد و اگر چنین نبود ورز و وبال آن گریبانگیرمان خواهد شد و خدای ناکرده ما را به سوی دوزخ رهنمون خواهد ساخت.

3- اکثر نمایندگان اهل روستا بوده و همه آنها موکلانی از روستاها دارند. باور بفرمایید روستاهای ما در حال نابودی اند. درآمد مردم تکافوی هزینه سرسام آور زندگی را نمی دهد. در مناطق توسعه یافته، روستاها، شهرهایی هستند آباد و مدرن که با روی آوری به کشاورزی، دامداری، مرغداری و حتی زنبورداری از آن درآمدزایی دارند ولی صنوف یادشده در کشور ما به اضمحلال و نابودی نزدیکند.

همت مردانه دولت و مجلس و همه مسوولان را می طلبد. باور کنیم اگر امروز عشق را از آنها بگیرند درآمدی غیر از ضرر نخواهند داشت.

آن هم در زمان خشکسالی و بی توجهی مسوولان در جبران خسارات وارده و حتی عدم تمدید وام ها، آنها را در معرض نابودی مضاعف قرار داده است. تاسف است که مجلس برای هر موضوعی فراکسیون دارد اما روستاهایی بی فراکسیونند.

4- به دولت محترم می گویم این همه بی سروسامانی در بانک ها و تصمیمات متضاد، سرمایه گذاران در صنعت را فنا کرده است. آنها هستی خود را فروخته و به سرمایه گذاری صنعتی روی آورده اند ولی با نداشتن سرمایه در گردش و عدم تعهد بانک ها و دولت روبه رو شده و در آستانه نابودی اند. اگر امروز به حال آنها فکری نکردیم یقین بدانیم فردا دیر است.

بیایید هزاران نمونه از کل کشور و حتی حوزه انتخابیه ام: دو شهرستان خوانسار و گلپایگان، برایتان ارائه کنم.