آرشیو سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸، شماره ۱۹۳۵۳
مدرسه
۹

شبنم عشق

مهدیه محمدی

چمنزاری زمردین قدمگاه خالی قلبم را فرش کرده بود.شامگاهان، باران محبت، تن تب دار شقایق ها را التیام می بخشید.

دگر روز، شبنم عشق از آن برودت خواستنی چون تاجی درخشان بر فرق یاسمن های عطرآگین درخشیدن می گرفت.

نسیم نیاز، در باغستان قلبم می وزید و افاضات وجود نازنین تو، چراغ شب های نور باران دل پر طپشم گشته بود.

اینک، خزانی طرار، گنجینه زمردم را به یغما برده است. سنگستانی سرد بر مزار شقایق ها، فراغی در آلود را فریاد می کند.مخروبه ای تاریک وتنها، یادگار چلچراغ دیروز است.