آرشیو شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۸، شماره ۱۹۳۷۳
ادب و هنر
۱۰

کیستی؟

استاد مهرداد اوستا

با من بگو تا کیستی؟ مهری؟ بگو، ماهی؟ بگو

خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو

راندم چو از مهرت سخن، گفتی بسوز و دم مزن

دیگر بگو از جان من، جانا چه می خواهی؟ بگو

گیرم نمی گیری دگر، ز آشفته عشقت خبر

بر حال من گاهی نگر، با من سخن گاهی بگو

غمخوار دل ای مه نیی، از درد من آگه نیی

ولله نیی، بالله نیی، از دردم آگاهی؟ بگو

در خلوت من سر زده، یک ره درآ، ساغر زده

آخر نگویی سر زده، از من چه کوتاهی؟ بگو

من عاشق تنهایی ام، سر گشته شیدایی ام

دیوانه رسوایی ام، تو هر چه می خواهی بگو...