آرشیو شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، شماره ۱۹۳۹۰
مدرسه
۹

بهترین هدیه

بهترین هدیه ای که تاکنون گرفته ام از پدر و مادرم است. این هدیه، قصه جالبی دارد. آنها به من قول دادند که اگر تا 2 ماه نمازم را بدون فاصله بخوانم هدیه خوبی برایم خواهند گرفت ولی متاسفانه آن ها به من نگفتند که آن هدیه چیست! بعد از 3، 4 ماه که نمازم را خواندم و از خدا برای پدر و مادر سلامتی خواستم وقتی هم برای کمک در درس هایم کمک خواستم احساس خوبی داشتم حالابگذریم که با خدا چه درد ودل هایی که کردم و... داشتم می گفتم 3، 4 ماه گذشت و از هدیه خبری نشد که نشد اما من روز به روز حال بهتری داشتم.

پدر و مادرم هنوز این کادو را به من نداده بودند اما من دلخور نبودم اولین بار بود که اینجوری می شدم برای خیلی از کارها و درسهایم تشویق شده بودم کادو گرفته بودم ولی از کادوی این عهد و پیمان هنوز خبری نبود.

از حرف های بابا و مامانم فهمیدم برای نماز خواندن منتظر کادو نباشم بهتر است کادوی بزرگی را از خودش بخواهم. من یاد گرفتم باید برای خدا نماز بخوانم و من این کار را کردم.

اگر بدانید من چه حالی داشتم؛ وقتی کمی از وقت نماز می گذشت و هنوز نماز نخوانده بودم انگار چیزی را گم کرده بودم. باور کنید الان که فکر می کنم می بینم بهترین هدیه را از پدر و مادرم گرفته ام؛ هدیه ای به نام «نماز».

مهرناز بنفشه / 12 ساله / لواسان