تقدیم به باغبان گل های ر گال باغبان
روستا آن کوچه باغ و سادگی/ روستا یعنی ترانه، زندگی
توی جوی آب، بازی باصفاست/ رنگ و بوی او جدا از شهر ماست
چشمه هایش، شرشر آب زلال/ توی باغش عطر گل های رگال
می روم من بین گلها شادمان/ چون هزاران گل ندارد عطر آن
باغبانش را نمی بینم دگر/ او میانه سال بود و مهربان
می کنم از باغبان باغ یاد/ او که آمد دسته ای گل هدیه داد
او به من داد و به شهر آوردمش/ چند روزی خانه مان خوش عطر بود
خانه مان خوش عطر بود از بوی دست باغبان
باغبان امسال در باغش نبود/ رفته توی باغهای عرشیان/ گل بکارد توی باغ آسمان
باغبان مهربان روح تو شاد/ تا ابد یاد قشنگت زنده باد!
¤ رگال گلی شیپوری و بسیار خوش عطر است که در باغی در روستای زاگون بالاتر از فشم کاشته می شود.