آرشیو سه‌شنبه ۳‌شهریور ۱۳۸۸، شماره ۴۲۹۴
اجتماعی
۴
نکته

آب وتشنگی

این یک یادداشت اقتصادی نیست. بحث آب هم نیست. داستان باور و عقیده است. عقیده به آنچه که در ماه مبارک رمضان علی القاعده به آن بیشتر توجه می کنیم. باور به این که خداوند ناظر بر اعمال ما است و اسراف کاران را دوست ندارد. (انه لایحب المسرفین).

چند روز پیش در مزارع اطراف شهر ابریشم در حومه اصفهان بودم. مزارعی که می توان گفت در پشت کوه صفه که مشرف به شهر اصفهان است و در حاشیه خط آهن قرار گرفته است.

تشنگی مزارع، عرق بر پیشانی کشاورزان و دهقانان منطقه نشانده بود. در کنار آنان مردمان دیگری هم بودند که زمین هایی را در آن جا برای ایجاد مزرعه خانوادگی خریده بودند و حالابه دنبال آب می گشتند!

کشاورزان می گفتند این جا دو دهه تا سه دهه پیش «آبزا» بوده است، یعنی آب از زمین می جوشیده و فرو نمی نشسته است، به طوری که صحنه، صحنه نیزار و گاومیش و مرداب بود اما حالاچه؟ جراثقال ها برای افزودن بر طول لوله چاه های آب کرایه می شود تا لوله 120 متری را با اضافه کردن 10 متر دیگر به 130 متری پائین ببرد! آب جز در 130 متری زمین در جای دیگری یافت نمی شود و همه ارتقای دانش فنی و سطح امکانات عصر جدید در برابر این بی آبی نتوانسته بار زیادی از دوش کشاورزان بردارد.

کشاورزی خم می شود، و علف هرزی را از جا درمی آورد و می گوید: آب برای برنجکاری کافی نیست. درختان با این خاک عالی به اندازه، آبیاری نمی شود و معلوم نیست با خشکسالی های اخیر کار به کجا بکشد. سپس گویی به شهر که در دوردست قرار گرفته است، نگاه می کند و می گوید: سفره غذا انداخته می شود، وقتی خلق خدا عقب می نشینند، برای چند برابر آن عده هنوز غذا در سفره هست. هنوز ظرف های دست نخورده غذا هست که باید دور ریخته شود. مردم عارشان می شود به اندازه نیاز سفره بیندازند. می گویند «مردم چه می گویند»! حرف مردم بالاتر از حرف خدا نشسته است. خدا ما را دوست ندارد و کسی را که دوست ندارد، نعمت را از او می گیرد و چه نعمتی سرشارتر از آب!