چشم اندازی به یک قصه
«اردوگاه سرخپوستان» نوشته ارنست همینگوی
به گمانم کسی نباشد در این دنیا که سرش توی کتاب و روایت باشد و اسمی از ارنست همینگوی نشنیده باشد. خب، اغلب او را با رمان هایش می شناسیم و البته با مشهورترین شان: «وداع با اسلحه»، «زنگ ها برای که به صدا درمی آیند» و «پیرمرد و دریا» قصه های کوتاهش را یا خیلی کم خوانده ایم یا نخوانده ایم. چرا؟ چون خواندنشان سخت است چون فهمیدن شان، قدری مشکل است. چون به معنای کامل کلمه، قصه کوتاه اند و اهل پرحرفی های رایج این «نوع ادبی» نیستند. گاهی اوقات در قصه های کوتاه همینگوی، یک «سطر» تکلیف همه قصه را روشن می کند، سطری که در آخر قصه هم نیست گاهی اواسط قصه است گاهی اوایل قصه است! «اردوگاه سرخپوستان» از اولین
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.