آرشیو پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۹، شماره ۴۴۷۸
صفحه آخر
۲۸

حافظ امروز

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است

حیوانی که ننوشد می و انسان نشود

گهر پاک بباید که شود قابل فیض

ور نه هر سنگ و گلی لولو و مرجان نشود

اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش

که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود

عشق می ورزم و امید که این فن شریف

چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود

دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت

سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

حسن خلقی ز خدا می طلبم خوی تو را

تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

ذره را تا نبود همت عالی حافظ

طالب چشمه خورشید درخشان نشود