آرشیو چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۹، شماره ۷۰۰۰
سیاسی
۳

در ستایش امام امت

تویی پیر راه

امیر عاملی

ای به بلندای ابد، قامتت!

آیتی از روی خدا آیتت!

برتری از جمله افلاکیان

چشم به راه تو، همه خاکیان

ماه فلک، غرق تماشای تو

سر زده خورشید ز بالای تو

خیل ملک گشته دعاگوی تو

ماه به دریوزه، سر کوی تو

زلف صبا راز سخن تاب ده!

یا به من سوخته جان، آب ده!

لب بگشا، عقده دل باز کن!

با دل عشاق، سخن ساز کن!

ای سخنت، خوبتر از شعر ناب

تشنه لبانیم و کلام تو، آب

گمشده راهیم و تویی پیر راه

شب زدگانیم و تو هستی پگاه

دل که بود عالم اکبر، تو راست

مهر علی، خلق پیمبر تو راست

خون حسین است به رگ های تو

عاشق حق گشته سراپای تو

خود تو معلم شده ای علم را

حلم تو کرده ست خجل، حلم را

دوستی ات دوستی مرتضی است

دشمنت ای دوست! ذلیل و فناست

غرش رعد از تو صلابت گرفت

کبک خرامان، ز تو حالت گرفت

یوسف و یعقوب، به زندان تو

مولوی و شمس، مریدان تو

ماه بود پیش وجودت خجل

عقل در اندیشه تو، پا به گل

باده وحدت به کفت زد چو جوش

مدعی تفرقه کردی خموش

عود بسوزید، که یار آمده!

بهمن امسال، بهار آمده

گرد تو جمعیم و نه منها شویم

گر ز تو منها، همه تنها شویم

ز آمدنت هر چه بدی، رخت بست

جلوه نمودی و سیاهی شکست

پیر جمارانی و مهر جهان

سرور خوبانی و آزادگان

لشکرت ای پیر، بود پر شکوه

هیبت او می شکند پشت کوه

گرچه «امیر»یم و سخن ساز دل

پیش تو خاموش شود ساز دل

وصف تو بهتر که مسیحا کند

مرده دلان راز تو احیا کند