دانستن و ندانستن
آن جایی که قرآن هست، آبادی ست؛
و هر کجایی که قرآن نیست، ویرانه ای بیش نیست...
رسول رهایی و آگاهی انسان و جهان محمدبن عبدالله(ص) را کلامی ست، که می گفت:
«آن کس که در درون او، چیزی از قرآن را نشود یافت؛ به مانند خانه ای ست خراب شده!»
کتابی کریم با کلامی یکتا و بی تا، از آفرینشگری یکتا و بی تا؛
که هیچ کلام وکتابی را، به آن ریشه داری و فراگیری، در هیچ زمان و مکانی نمی شود یافت و دریافت.
آن که با این کتاب برتر و برتری آفرین، در راه آمده و به راه افتاده باشد؛ قادر می تواند شد خلاقانه و مقتدرانه به برتری ها رسید و برتری ها آفرید.
و برای این کار، هیچ چاره ای نیست مگر آن که خویشتن الاهی/ انسانی خویش را، در موضع برتر فهمی و برترنگری ببینیم و، بنگریم و، فهم کنیم؛ و از نگاه های پیش پا افتاده معمولی فراتر رویم و بگذریم، و به واکاوی فهم ها و فکرت های بلیغ تر و عمیق تر فرا برسیم؛ که تا شاید، بتوانیم به قدر مقدور از لایه های متوالی و متعالی این کتاب معطل مانده، سر درآورد!...
***
توانمندی و توانایی که ریشه در دانشمندی و دانایی دارد راه سرراست رسیدن به بهشت برین است.
نمی شود ندانست و آرام گرفت؛ نمی شود نفهمید و، به مقصد و مقصود رسید.
این، آن پرسش شگفتی آفرین و جهانی قرآن ست؛ که همیشه خدا، در پیش روی دیدگان و دل های ماست. پرسشی که پاسخی ژرف و پهناور را هم در درون خویش، در پی دارد:
هل یستوی الذین یعلمون، والذین لایعلمون؟!]سوره 39 آیه 9]
و مگر دانایان، با نادانان، همسنگ اند؟!...
نمی شود ندانست و پاسخی اصولی و اساسی برای قرآن نداشت؛
و در عین حال...
با این کتاب کریم همراه شد و با آن به سر برد و از لایه های عمیق آیه های الاهی سر درآورد!