آرشیو پنجشنبه ۲۸ امرداد ۱۳۸۹، شماره ۲۹۲۴
صفحه آخر
۲۰
نقطه

دانستن و ندانستن

ابوالقاسم حسینجانی

آن جایی که قرآن هست، آبادی ست؛

و هر کجایی که قرآن نیست، ویرانه ای بیش نیست...

رسول رهایی و آگاهی انسان و جهان محمدبن عبدالله(ص) را کلامی ست، که می گفت:

«آن کس که در درون او، چیزی از قرآن را نشود یافت؛ به مانند خانه ای ست خراب شده!»

کتابی کریم با کلامی یکتا و بی تا، از آفرینشگری یکتا و بی تا؛

که هیچ کلام وکتابی را، به آن ریشه داری و فراگیری، در هیچ زمان و مکانی نمی شود یافت و دریافت.

آن که با این کتاب برتر و برتری آفرین، در راه آمده و به راه افتاده باشد؛ قادر می تواند شد خلاقانه و مقتدرانه به برتری ها رسید و برتری ها آفرید.

و برای این کار، هیچ چاره ای نیست مگر آن که خویشتن الاهی/ انسانی خویش را، در موضع برتر فهمی و برترنگری ببینیم و، بنگریم و، فهم کنیم؛ و از نگاه های پیش پا افتاده معمولی فراتر رویم و بگذریم، و به واکاوی فهم ها و فکرت های بلیغ تر و عمیق تر فرا برسیم؛ که تا شاید، بتوانیم به قدر مقدور از لایه های متوالی و متعالی این کتاب معطل مانده، سر درآورد!...

***

توانمندی و توانایی که ریشه در دانشمندی و دانایی دارد راه سرراست رسیدن به بهشت برین است.

نمی شود ندانست و آرام گرفت؛ نمی شود نفهمید و، به مقصد و مقصود رسید.

این، آن پرسش شگفتی آفرین و جهانی قرآن ست؛ که همیشه خدا، در پیش روی دیدگان و دل های ماست. پرسشی که پاسخی ژرف و پهناور را هم در درون خویش، در پی دارد:

هل یستوی الذین یعلمون، والذین لایعلمون؟!]سوره 39 آیه 9]

و مگر دانایان، با نادانان، همسنگ اند؟!...

که یعنی:

نمی شود ندانست و پاسخی اصولی و اساسی برای قرآن نداشت؛

و در عین حال...

با این کتاب کریم همراه شد و با آن به سر برد و از لایه های عمیق آیه های الاهی سر درآورد!