آرشیو دوشنبه ۱‌شهریور ۱۳۸۹، شماره ۲۹۲۷
فرهنگ و هنر
۵
باران عشق

دیده ام را بینا کن

چه کس احسان و نیکی را ناپسند می داند؟ ! من نیز نیکی را نیک و شایسته می بینم، خوبی ها را خوب می دانم و بدی ها آزارم می دهد. من نیز می دانم معصیت و گناه و آلودگی، زشت و ناپسند است، ولی خدای من! امروز از تو می خواهم مرا به نیکی کردن و احسان مشتاق کنی! وقتی خوبی ها در نگاهم زیبا شوند و زیبایی ها در چشمم جلوه کنند، قلبم سیاه نمی شود و زینت می یابد. می دانم که دنیادوستی، سرآغاز و سرآمد همه خطاهاست. پس ای پروردگار من! احسان و خوبی را برایم زیبا و دوست داشتنی کن تا بدان مایل شوم و از عصیان دور گردم. آن هنگام که کراهت و پلیدی فسق و عصیان، بر من آشکار شود و زشتی عمل اشتباهی که به آن کراهت دارم، برایم روشن شود، چگونه به خود اجازه دهم آن را مرتکب شوم. خدای من! دیده ام را بینا کن که پلیدی ها و نیکی ها در برابر چشمانم آشکار و روشن شوند تا گناه نکنم و مستوجب خشم آتش دوزخت نشوم.

استغفار می کنم ای خدایی که تنها تو مرا از این گمراهی نجات خواهی داد. «الغوث الغوث الغوث، خلصنا من النار یا رب» بارالها! نجاتم ده و مرا از همه پلیدی ها برهان که تنها تو یاری دهنده و پناه بی پناهانی! آمین یا رب العالمین!