ارمغان زمان فشمی
تعطیلات!
اداره بی اداره، کار تعطیل
مطب و دفتر و انبار تعطیل
اگر آن بار تعطیلش نکردید
شما را می کنیم این بار تعطیل
ستاد و سازمان و بانک و دکان
کلاس و دکه و بازار تعطیل
دو روز آخر هفته نکن کار
و هر روز از حدود چار، تعطیل!
دوساعت ظهرها وقتی اذان گفت
برای خوردن ناهار تعطیل
و کلا چون خودش کار است خوردن
دم صبحانه و افطار تعطیل
هوای شهر اگر آلوده باشد
کنیم البته بالاجبار تعطیل
و یا وقتی که برف آید زمستان
شود این مملکت ناچار تعطیل
و گاهی هم به شدت می شود گرم
اخیرا حاد چون شد حار، تعطیل
به جز هر روز قرمز توی تقویم
شود ایام مشکل دار تعطیل
سفر کن توی تعطیلات و خوش باش
که باشد در سفر، اخبار تعطیل... رسانم شعر خود را من به پایان
وگرنه «شرق» هم انگار تعطیل!