آرشیو شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۹، شماره ۱۹۸۱۶
مدرسه
۹

اشک سنگ

زهرا گودرزی

دل واژه ها گرفته

نمیان تو شعر بشینن

واژه و جمله و شعرا

این روزا همه همینن

توی قلبا ته نشینه

این روزا یه بغض سنگین

مثه بغض تلخ دوری

که می خواد بگیره تسکین

این روزا صدای مردم

پره از ناله و آهه

پره از زمزمه ی تو

همه جا اشک و سیاهه

دلم آروم نمی گیره

تو دلم یه جنب و جوشه

این روزا یه درد بی درد

با دل من نمی جوشه

غم و غربتت غریبه

غصه رو تو دل می کاره

وای از این درد و غریبی

اشک سنگ رو درمیاره

غصه ی تو خیلی وقته

رو دل آدما مونده

یا حسین! غمت بزرگه

کمر کوهه شکونده!

غم تو یه عالمی رو

داره از پا درمیاره

یا حسین! تکرار اسمت

رو همه اثر می ذاره

این جا قلب هرچی ابره

داره از غصه می میره!

(آسمون) گرفته اما

چرا بارون نمی گیره؟

(عضو تیم ادبی و هنری مدرسه)