آرشیو دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، شماره ۴۶۹۶
رویدادها
۲۰

جای خالی «قصه ها و نقل های فرهنگ مردم» در تلویزیون

روزی، روزگاری در این کشور، مردم تلویزیون نداشتند یعنی بعضی ها، آنهایی که دست شان به دهن شان می رسید خیلی زیاد، تلویزیون داشتند اما اغلب مردم رادیو داشتند و چون آن موقع هنوز شهرنشینی، به شکل امروزی نبود و حتی در شهرها، ارتباط نسل ها با هم قطع نشده بود و هنوز مادربزرگ ها و پدربزرگ ها، «فرهنگ مردم» را به شیوه گفتن قصه و نقل، به نوه هایشان منتقل می کردند، رادیو هم خیلی دنبال ساخت و تهیه برنامه هایی بود که این «فرهنگ» را چه به شکل نمایشنامه رادیویی بزرگسالانه و چه به شیوه نمایشنامه رادیویی برای کودکان و چه به شکل برنامه هایی با زیربنای دانشگاهی اما با اجرایی ساده و عام فهم، ارائه و اشاعه دهد. روزگار چرخید و چرخید و رادیو شد رسانه مکمل و رسانه اصلی شد تلویزیون؛ اوایل، تلویزیون هم به «فرهنگ مردم» خیلی توجه نشان می داد و مردم هم به این قبیل برنامه ها علاقه مند بودند اما آن قدر منتقدان سینمایی نوشتند که تلویزیون باید تصویری باشد نه صوتی و رادیو یک کارکردی دارد و تلویزیون کارکردی دیگر، که اصل قضیه یعنی توجه به «فرهنگ مردم» در درجه دوم اهمیت قرار گرفت و تا آنجا که به یاد دارم، آخرین کار ماندگار و البته شدیدا مورد انتقاد منتقدان سینمایی، شد «مثل آباد». حالاجای «فرهنگ مردم» در تلویزیون خالی است و اگر همان انیمیشن موفق با صدای مرتضی احمدی را هم در برنامه کودک [که بیشتر دست کاری پست مدرنیستی روایات این حوزه است] نادیده بگیریم دیگر نمی شود به برنامه ای اشاره کرد که بچه ها یا حتی پدر و مادرهای ما را برای یادگیری یا یادآوری آن فرهنگ، پای تلویزیون بنشانند.