آرشیو شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۹، شماره ۴۷۳۹
پایداری
۱۲

مراتب شهادت

شب عاشورا حضرت اباعبدالله الحسین(ع) یارانش را جمع کرد و دو انگشت خود را بلند کرد و گفت: از اینجا بنگرید و آنها نگاه کردند و بهشت را دیدند. ما نمی دانیم و نمی توانیم بفهمیم که چه دیدند. ما اینجا نشسته ایم و می خواهیم پی ببریم به آنچه که آنها دیدند و بودند. سیدالشهدا آن منظره را به آنها نشان داد و اینجا بود که طرب در کربلاشروع شد؛ و کسی چون بریر ابن خضیر حمدانی مشغول طربناکی شد و سمای کربلااز آن لحظه شروع شد. دیدند که بریر شوخی می کند و شاداب است. (او غلام کسی است به نام عبدالرحمان). عبدالرحمان می پرسد: بریر چه کار می کنی؟ و بریر پاسخ می دهد که مگر نمی بینی میان ما و دوست شمشیری فاصله است. انسان می رسد به لحظه ای که آن طرف را می بیند و بی تابی اش شروع می شود و چشمش را به این طرف می بندد.

اما شهادت مراتب پائین تری هم دارد در روایات داریم که «من قتل دون ماله فهو شهید». هر کس در دفاع از مالش کشته شود شهید است. یا در دفاع از اهل و عیال و یا در دفاع از دینش کشته بشود، شهید است. ما عادت کرده ایم که همیشه شهادت را مرگ سرخ ببینیم. در روایات برمی خوریم به اینکه: «مداد العلما افضل من دماء الشهدا». این نکته را خواستم بگویم که وسعت شهادت در فرهنگ دینی ما بسیار بیش از آن است که ما به آن مالوف هستیم. حال به سراغ متون کهن ادبیات فارسی می رویم. عمده متون ادبی کهن ما را عارفان به رشته تحریر درآوردند و شعر و نثر ماندگار ما با عرفان درآمیخته است. حال ببینیم که رویکرد ادیبان و عرفا به شهادت چگونه بوده است؟ شهادت صرفا معامله کردن قطعی نیست، بلکه برگزیدن و برگزیده شدن است.