تامل در باب آرمان شهر به افلاتون باز می گردد. تاکنون متفکران و ادبای بسیاری به آن اندیشیده اند اما مشخص است که اندیشیدن به آرمان شهر مستلزم تخیل قوی و خلاق است. فکر به آرمان شهر نمی تواند با عقلانیت ابزاری موجود میسر شود و مستلزم عنصری از تخیل است. مارکوزه در دهه 60 بر این باور بود که تغییر مارکسی و سنتی جامعه دیگر به کار نمی آید و کنش استتیکی است که می تواند نتیجه مورد نظر را حاصل کند. اما منظور از کنش استتیکی چیست و هنر در این میان چه نقشی دارد؟ اساس و شالوده جامعه سرمایه داری چنان بیراه رفته و بیمار است که نمی توان با اصلاح و تغییر آن به جامعه آزاد و غیرسرکوب گر دست یافت. منظور از جامعه آزاد