آرشیو سه‌شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰، شماره ۲۰۰۳۹
اخبار کشور
۲
به جای گفت و شنود

پوتین

امروز نمی دونم چرا دست و دلم به «گفت و شنود» نمیره؟ سوژه که این روزها تا دلتون بخواد هست، اما امروز، مخصوصا بعد از صحبت های آقا و غبار غمی که از پلشتی غارت 3هزار میلیارد تومنی به چهره ایشان دویده و بر صدای همیشه ملکوتی آقا سایه انداخته بود، حیفم اومد این چند خط رو ننویسم. آخه آقا، امام همه بسیجی هاست و با صحنه ای که قراره از اون روزها نقل بشه، بیشتر از همه آشناست... امروز هم، همه اونا پا به رکاب آقا ایستادن و...

طی چند روز اخیر، بروبچه های بسیجی این پیامک رو از طریق تلفن های همراه خود برای یکدیگر می فرستند. پیامکی کوتاه با معنا و مفهومی بلند. بخونید؛

«گردان پشت میدون مین رسیده و زمین گیر شده بود. چند نفر رفتند معبر باز کنند. او هم رفت، 15 ساله بود. چند قدم که رفت، برگشت. یعنی ترسیده؟! خب! ترس هم داشت! او اما، پوتین هایش را به یکی از بچه ها داد و گفت؛ تازه از گردان گرفتم، حیفه! بیت الماله!... پابرهنه رفت!... راستی 3هزار میلیارد تومن چندتا پوتین میشه؟!»