آرشیو سه‌شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰، شماره ۲۰۰۳۹
معارف
۶

سیر قهقرایی سالک

روزی رسول اکرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدایی هول انگیز شنیده شد، مثل اینکه جسم بسیار سنگینی در قعر چاه عمیقی بیفتد و در و دیوار را تکان بدهد که سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهمیدید این صدا از چه بود؟ گفتند: نفهمیدیم، خدا و رسولش اعلمند. فرمود: سنگی بود که از طبقه اعلای جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود که راه می پیمود و الآن به قعر جهنم رسید. این صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز کلام پیامبر(ص) تمام نشده بود که صدای گریه و شیون از خانه یک مرد منافق جنایتکار که در همسایگی مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همین آدم منافق بود که هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاکش راه جهنم را می پیمود و در این لحظه به قعر جهنم رسیده بود! گاهی که خدا مصلحت بداند بعضی از صحنه های عالم آخرت را در همین دنیا و مناسب با شرایط اهلش، به چشم و گوش برخی از افراد مستعد می رساند که تنبهی پیدا کنند. البته همه کس آن صداها را نمی شنوند و آن چهره ها را نمی بینند.(1)

1- صفیر هدایت، آیت الله ضیاءآبادی، جزوه توبه