آرشیو سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۰، شماره ۲۰۰۶۳
مدرسه
۹

هوای دلپذیر

فریبرز لرستانی (آشنا)

درمیان بیشه ای سبز و قشنگ

چند تا بزغاله با هم می دوند

عطر گلها می کند خوشحالشان

سبزه را بو می کنند و می جوند

¤

آن طرف تر چشمه ای قل می زند

شعر می خواند برای بره ها

بره ای تا پیش بزها می دود

می کند بزغاله ها را هم صدا

¤

رفته زیرسایه ای چوپان پیر

آه، می دانم که خیلی خسته است

بازهم در فکر و یاد بره هاست

گرچه او چشمان خود را بسته است

¤

آن طرف تر هم سگی با خستگی

در کنار بره ها بو می کشد

خوب می دانم به جز چوپان پیر

زحمت این گله را او می کشد