حیدر...
هستند محبان علی پیر و جوان گل
حیدر طلبانند به هر جای جهان گل
ترک و عرب و کرد و بلوچ و عجم و لر
با هر روش و گویش و هر شکل و زبان گل
آنان که جوی مهرعلی در دلشان هست
باشند در اقصای جهان خرد و کلان گل
لبنان و عراق و یمن و یثرب و کابل
ایرانی فرهیخته در طول زمان گل
تبریزی و تهرانی و کاشی و اراکی
کرمانی و اهوازی و اهل همدان گل
صنعت گر سمنان و هنرمند صفاهان
قناد خراسانی و دهقان مغان گل
هرچند بود موسم گل فصل بهاران
دلهای ولایی به بهار و به خزان گل
از طفل صغیری که دهد بوی ولایت
تا شیخ کبیر علوی نام و نشان گل
آن را که بود ذکر علی ورد زبان هست
دندان و لب و حنجره و نای و دهان گل
در خشکی و دریا و فضا حیدریان را
راننده گل است و ملوان و خلبان گل
سرباز صف آرای سرافراز علی راست
سیما و سر وسینه و دست و دل و جان گل
یک باغ گل است آنکه به هنگام اذان شد
با نام علی از نفسش عطرفشان گل
در باغ به یمن نفس شاه ولایت
روید ز سر شوق کران تا به کران گل
بر تربت گلگون شهیدان ره عشق
ریزد ز فلک دست ملک با هیجان گل
با اینهمه گل شبهه در این نیست که هستند
سادات بنی فاطمه بیش از دگران گل
تا جلوه نماید به گلستان گل نرگس
چشم و دل و افکار همه منتظران گل
بیگی دل یاران علی باغ بهشت است
در سایه این باغ زمین است و زمان گل