آرشیو شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۰، شماره ۴۹۵۴
فرهنگ و هنر
۹

خاطرات مش مریم

برای «مش مریم» چه نوستالژی غریبی بود؛ زنی جنگ زده از توابع یکی از روستاهای نزدیک به ایلام و کرمانشاه که زادگاهش زیر توپخانه بعثی ها خاکستر شده بود.

او حالادر خانه ای قدیمی در جنوب شهر تهران با آدم هایی همچون خود سالیان دور و دراز دهکده مرزی اش را مرور می کرد. لوکیشن خانه فیلم «مهمان مامان» از آن دست خانه های عهد قجری بود که در حیاط آن چندین خانواده زندگی می کنند.

همچون «عود لاجان» و... که هنوز هم با معماری دویست و چندساله اش زیستگاه آدمیانی است و هست. فریده سپاه منصور، بازیگر توانای تئاتر ایران در این فیلم چنان ماندنی شد که خیلی ها باز او را با عنوان «مش مریم» می شناسند.

بازیگری که به دلیل مطالعه و شناخت درست از شخصیت های بومی و محلی و خوانش و دکلاماسیون زبان ها و الحان مناطق ایران، یکی از بهترین نقش های بومی را ثبت می کند.

«گفتم خانم سپاه منصور، مادرم وقتی «مهمان مامان» را دید، گفت غیر ممکن است که این خانم (سپاه منصور) اهل کرمانشاه نباشد، زیرا زبان او از حس و خاطره اش می آید، نه از بازی و فنون کلامی! گفت؛ همین که مادر شما مرا همشهری و اهل شهر خود می داند، برایم بزرگ ترین افتخار است.»

این ها نقل قول هایی ساده از منتقد تئاتری بود که در دیالوگی تلفنی درباره نقد نمایش «حکایت ناتمام آن زن خوشبخت» و بازی سپاه منصور با او سخن می گفت. فریده سپاه منصور در این نمایش تک پرسناژی 90 دقیقه دیالوگ گفت، آمد، رفت و نقش خیره کننده را در اذهان به جا گذاشت. او بزودی دوباره به تئاتر می آید و در نمایش «کارگاه بکا» بازی می کند.