آرشیو پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰، شماره ۵۰۰۷
جشنواره های فیلم و تئاتر فجر
۱۹

بچه بودای اشرافی

علی امیری

بعد از دیدن چند فیلم خسته کننده که هرچه انرژی داشتیم گرفتند، به دیدن «پرواز بادبادک ها» ساخته علی قوی تن نشستیم. فیلمی آرام با موضوعی ساده. معلمی عجیب و غریب و تنها که در اولین نما همه را به یاد سهراب سپهری می اندازد، روستایی دورافتاده و ناکجاآباد گونه، بچه های دوست داشتنی روستا، دختری فرشته وار که معلم عاشق او می شود اما به او نمی رسد، فیلمبرداری مستندگونه و تجربه گرا و موضوعی شاعرانه، مواردی است که می شود در نگاه اول به این فیلم نسبت داد. در پایان همه فیلم هایی که دیدم عده زیادی از تماشاگران تشویق کرده اند اما در این فیلم فقط سه نفر کف زدند (که من هم یکی از آنها بودم!). قوی تن در نشست نقد و بررسی درباره ساخت «پرواز بادبادک ها» گفت: این سینما تصادفی نبوده و من قصه، فیلمنامه و دیگر عناصر را کاملا می شناسم. می توانم بگویم تعمدی و آگاهانه فیلم خود را این گونه ساخته ام. به این سینما اعتقاد دارم. فیلم من اصول دارد و در آینده نیز این راه را ادامه خواهم داد. تابلویی کشیدم این گونه که دوست داشتم. فکرم این است. حمل بر خودستایی نکنید و نگویید قوی تن می خواهد سبک ایجاد کند.در این جلسه به عنوان یکی از خبرنگاران از دیگران درخواست کردم به این نوع فیلم ها برچسب مخاطب خاص ندهیم که اگر به مرحله اکران رسیدند با تعداد کم تماشاگر مواجه نشوند. پس از پایان جلسه در بیرون راهرو با یکی از منتقدان برخورد کردم و پرسیدم فیلم را چطور دیدی؟ گفت: فاجعه بود! خواستم با او بحث کنم که شخص دیگری آمد و به او سلام کرد و بلافاصله گفت: «جمله رضا براهنی درباره سهراب سپهری را خاطرت هست؟ به سهراب می گفت بچه بودای اشرافی. آخر یکی نیست بگوید این فیلم های اینچنینی چه دردی از جامعه امروز دوا می کند؟» در دلم گفتم ای کاش تمام متن براهنی را درباره سپهری خوانده بودی بعد به فیلم پرواز بادبادک ها حمله می کردی! ترجیح دادم موقعیت را ترک کنم و به دیدن فیلم بعدی بروم.