آرشیو دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، شماره ۲۳۶۵
ورزش
۱۵
تیتربازی

امیررضا واعظ آشتیانی

روزی که ما آمدیم تیم هفدهم بود و سال قبلش هم سیزدهم شده بود. حالامی گویند هرگاه ما آمدیم تیم رو به نابودی بود!

خرد جمعی باعث شد ما بیاییم یک باشگاه با معیار حرفه یی بسازیم، لمپن ها کارشکنی می کردند و ما کار خودمان را انجام می دادیم.

با نمایشی که اجرا کردند گفتند هیات مدیره بد زمانی رفت. 10 روز بعد از بازی ها بد زمانی است؟ تربیت بدنی بی تدبیری و تعلل کرد و سرپرست جدید (فتح الله زاده) هم که انتخاب شد 10 روز رفت سفر خارجی. این می شود فرصت سوزی.

ما 5 میلیارد بدهی آنها را دادیم که لیستش را در مناظره در برنامه رادیویی نشان دادیم و تایید شد.

به پورمحمدی هم قبل از عید گفتم به ورزش مستقیم نگاه کنید تا ببینید چه پدرخوانده هایی بزرگان ورزش را در تارهای عنکبوتی شان اسیر کرده اند و چه پدرخوانده هایی که از در بیرون شان می کنی، از پنجره برمی گردند و قیافه حق به جانب می گیرند و خود را ناجی و فرشته نجات می دانند اما دست شان رو است و فعلاابزار چاپلوسی برایشان مهیاست.

وقتی می گویند آنها که منافع شان قطع شده حاشیه می سازند، بیایند آدرس بدهند.

روزی هم که به استقلال آمدم رییس فدراسیون دوچرخه سازی و معاون وزیر بودم. آنهایی که با موتور گازی می رفتند روزنامه پخش می کردند و با بازیکنان عکس می گرفتند بروند دنبال سوابق شان!

مدیریت توخالی و کاذب همین می شود که تیم از درون منفجر می شود. وقتی همه در یک باشگاه حرف بزنند همین است. مدیریت یعنی چه؟ اینکه یک کتاب را از خارج بیاوری و یکی ترجمه کند و تو اسم خودت را پای آن بزنی می شود مدیریت؟