آرشیو پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، شماره ۲۳۹۱
حقوق
۱۱
تلخند

اندر احوال اعصاب خردی وکلااز قضوا (جمع مکسر قاضی)

چندی است وکلااز دلوا (دولتی ها) شاکی اند که چه وضعیتی است که هر روز توسنی می کنید و نمی دانید: کز کشیدن تنگ تر شود کمند! آن از 187 مان که یک ساله ره صدساله کانون همی پیمود و چپ و راست، بالاو پایین، همه را وکیل و مشاور کرد، آن یکی هم 187 مکرر که، مکرر کرد. می دانم چرا تا به ماده 187 می رسد زلزله می گیرد. پیشنهاد می شود جهت حفظ کانون، ازین به بعد هر قانونی خواستند تصویب کنند، یک لطفی بکنند و جای ماده 187 را خالی بگذارند. آخری که از 187 هم گذشت و شد: لایحه «جامع» وکالت رسمی! در جامع بودنش که تردیدی نیست چون بند و بساط وکلارو «جمع» می کند: البته انصافا مانع هم هست: مانع دخالت کانون! «رسمی» هم که هست. یعنی رسما کانون و هیات مدیره رو خلاص می کند! خلاصه:

یاد ایامی که در کانون توانی داشتم

در میان قوه و قاضی، دادگاهی داشتم.

متن ما هم شد 187 کلمه!