آرشیو یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، شماره ۲۳۹۹
صفحه آخر
۱۶

تکرار، آفت شعر امروز ما

محمدجواد محبت

شاعران متوسط در همه وقت آفت شعر معاصر ما هستند. آن کسانی که شعر ضعیف دارند، می شود آنها را از گردونه کنار گذاشت، اما شاعران انجمن های ادبی و محافل خصوصی که شنونده محدود دارند و به هم دائم آفرین می گویند و برای هم دست می زنند و به هم به به می گویند را نمی شود به راحتی کنار گذاشت. اینها در شعر روزگار ما نوعی مزاحم ادبی هستند. چون به استعدادهای جوان سنگ می اندازند. وقتی چنین شد، در واقع شیشه احترام و شخصیت یک شاعر جوان ترک خورده و شاعر جوان هم بی توجه به موی سپید آن شاعر با او به گونه یی دیگر رفتار می کند و این موضوع مانند قارچ در روزگار ما رشد کرده است. انتقاد و تحسین هم شیوه یی دارد. این شاعران جوان دو حال و هوا دارند. یا سردسیری اند یا گرمسیری. به تعبیر دیگر یا بهاری اند یا خزانی. یکی ذهن باز و کاشف دارد و مجهز به زبان روز است و دیگری به زبان و ادبیات کهن مسلط است و هرچه می گوید تازه نیست: به زبان امروز مجهز نیست. این دو به تکرار می افتند. از من خواستند درباره شاعری اهل یکی از شهرستان های اطرف تهران که اخیرا مرحوم شده، مطلبی بنویسم. به دفاتر شعرش رجوع کردم. دیدم همه اشعارش نوحه یی و اندرزگونه است: آن هم به زبان بسیار بسیار معمولی. نه تعبیر تازه یی داشت و نه تصویر تازه یی ولی حضور شاعر آن در مجامع مورد توجه بسیار بوده است. کسی که اینچنین در مجالس شرکت می کند، ولی حرف تازه یی برای گفتن ندارد، آفت ذهن مردم است. این موضوع از تکرار، تنبلی ذهن، خودخواهی، ساده خواهی و ساده پذیری می آید. مثلاراجع به وقایع آیینی وقتی می خواهند شعری بگویند به اصل ماجرا مراجعه نمی کنند. به تاریخ های مفصل و مقاتل رجوع نمی کنند. کسی به تاریخ طبری و تاریخ بلعمی کاری ندارد.