نخستین اثر «رب گریه» فیلمی است تجربی اما نهایتا این تجربه ملال آور و بی فایده از کار درآمده و در آن مضامین و ساختارهایی را می بینیم که در «زندانی زیبا» و «سال گذشته در مارین باد» بسیار بهتر اجرا شده اند. فیلم روایت مردی است که طی سفرش به ترکیه، با زنی مرموز آشنا می شود و طی مراوده اش با افراد بومی، می کوشد دریابد در شهر چه می گذرد و آن زن کیست. وقتی یک تصادف مرگبار رانندگی در شهر رخ می دهد، همه چیز پیچیده تر می شود. معما لاینحل می ماند اما حال و هوایی متافیزیک به خود می گیرد. مرد گمان می برد که به کشفی نائل شده، اما این گمان تنها برآیند تناقض هایی است