آرشیو چهارشنبه ۲۹‌شهریور ۱۳۹۱، شماره ۱۶۳۰
صفحه آخر
۲۰
مرگ مولف

با تاخیر برای سالمرگ خالق «ماهی سیاه کوچولو»

«صمد» و زلزله

حافظ خیاوی

اگر «صمد» بود، حتما رفته بود ورزقان، هریس و روستاهای ویران. او معلم بچه های آن دور و اطراف بود. چه دادی زده بود حتما، می گفت 2/6 ریشتر زلزله این همه خانه باید خراب کند؟ چرا باید با یک تکان خانه ها ویران شود؟ چرا روستاهای ما در آذربایجان، کردستان، لرستان، شمال و جنوب باید این قدر ضعیف باشد؟ او که نگران وضعیت بچه های ایران بود، نگران خانه های ما نبود؟ همین چند روز پیش باران بارید، تند بارید، آب از تپه ماهورهای تنک، کم علف، تپه هایی که خار و گونش را کنده ایم، سوزانده ایم و کچل شان کرده ایم، سرید پایین، سیل شد، لوله های لاغر فاضلاب تاب نیاوردند، آب را از کف شورخانه ها داد بالا، از پل تنگ و کوچکی که چشم هایش را آشغال و کمپرس نخاله تنگ تر کرده بود، آب آمد بالاو «ابوالفضل» هشت ساله را با مادرش برد، خفه کرد، کشت. بچه هشت ساله را آبی کشت که 44 سال پیش «صمد» را کشته بود. اگر بچه ها را زلزله و سیل نکشته بود، اگر سیاه پوش مردگان مان نبودیم، تولدش را تبریک می گفتیم.