یک مرد که در دادگاه خانواده تقاضای طلاق کرده بود، گفت: از همان ابتدای زندگی، همسرم خیلی به خرافات اعتقاد داشت و همیشه کوچکترین حوادث خوب و بد زندگی را به امور ماوراء الطبیعه نسبت می داد.

این مرد در حضور قاضی دادگاه ادامه داد: دور تا دور خانه ما پر است از دندان شغال و ناخن گرگ و لاک لاک پشت و انواع وردها که همسرم برای هر کدام از آنها پول زیادی پرداخت کرده است.

وی اظهار داشت: همسرم مرتبا دست به کارهای عجیب و غریب می زند، حتی یک بار عمه ام را که به مهمانی ما آمده بود، جن خطاب کرد و مرتبا دور سرش با دست کارهای خنده آور و عجیب انجام می داد.

مرد با عصبانیت ادامه داد: یک روز پس از بازگشت از محل کار و صرف ناهار، بشدت بد حال شدم تا این که به بیمارستان رفته و چند روزی بستری بودم، پس از بررسی پزشکان علت

بیماری ام، خوردن یک گیاه سمی عنوان شد. پس از پرس و جو از همسرم متوجه شدم که وی برای جلب محبت من، دست به این کار زده و مقداری گیاه دارویی به همراه چند برگ از یک گیاه سمی را از یک دعانویس خریداری کرده و در غذای من ریخته که باعث مسمومیت من شد. باور کنید ادامه زندگی با این خانم برای من غیرممکن است چون احساس می کنم از نظر جانی امنیت ندارم.

زن نیز که در دادگاه حضور داشت، در پاسخ به اظهارات شوهرش گفت: هدف اصلی من از این کارها جلب توجه همسرم بوده است، به همین دلیل با مشورت یکی از دوستان، معجون جلب محبت تهیه کرده و داخل غذای همسرم ریختم که موجب مسمومیت وی شد.

قاضی دادگاه خطاب به زن گفت: آنچه به عنوان جادو و معجون های جلب محبت به فروش می رسد فریبی بیش نیست که از سوی عده ای سودجو به شما و امثال شما داده می شود. اعتقاد به خرافات پوچ و باطل است و در آموزه های مذهبی ما هیچ جایگاهی ندارد.

در پایان جلسه دادگاه، قاضی پرونده را به مشاوره خانواده جهت ارشاد زوجین ارسال کرد و مقرر شد تا زوج نیز دست از لجبازی برای طلاق برداشته و با مشاور خانواده درباره این مسائل مشاوره داشته باشند.