آرشیو دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱، شماره ۲۵۶۴
صفحه آخر
۱۶
خشت و آینه

نگاهی به مواجهه ما با جریان های روزمره

فرشته دیروز، شیطان فردا

دیبا داوودی

برخورد ما با مسائل گوناگون، به شکلی غریب در عوض آنکه از سر تفکر باشد، «جوزده» می نماید. اغلب ما این گونه ایم. مثال فراوان است. کافی است نگاهی گذرا به مباحث مطرح این روزهای رسانه های اجتماعی مان بیندازیم. بسیار دیده ایم و به یاد داریم آدم هایی را که یک شبه قهرمان شان کرده ایم، تا عرش برده ایم، قدیس جلوه شان داده ایم و دو فردا آن سوتر کلاآنها را به جریان فراموشی سپرده ایم. می توانیم کمپین های پرشماری را به خاطر آوریم که پس از حادثه یی همچون زلزله آذربایجان شرقی راه انداختیم و چند سوایی بعد از یاد بردیم. طی جریان ها اجتماعی-سیاسی- فرهنگی در برهه یی از زمان چنان سینه چاک افراد مشهور شده ایم که ادعای هزینه و پایمردی در پای آنان داشته ایم و چنان به شتاب جو فروکش کرده و ما درگیر بازی جوی دیگر شده ایم که گویی آن فرد هرگز وجود خارجی هم نداشته است. اگرچه عکس ماجرا هم کاملاصادق است. گاهی فرضا در مساله یی فرهنگی چنان زبان به مذمت و نکوهش فردی گشوده ایم که گویی بزرگ ترین دشمن تاریخ ادبیات ما بوده (بدون شناخت از فرد و آثارش) و کمی بعد تر کل ماجرا را مانند یک بازی کودکانه از خاطر برده ایم. این روزها فرصت برای جوزدگی ما فراوان است. هرقدر بیشتر اسیر جو می شویم کمتر به تفکر و پژوهش می پردازیم، از همین روست که نظرات مان عمق ندارد و حرکت هایمان ثبات. از همین روست که دیروز مهم ترین نقل محافل مان واژگونی اتوبوس است و فردا با همان حدت و شدت نوع پوشش یک بازیگر زن در جشنواره یی خارجی. از همین روست دیروز شخصی را منجی تاریخ مان می خوانیم و فردا شاعری روزی روزگاری نازنین را هتاکی ناسپاس.

بخوانیم: بیشتر بخوانیم بلکه عمیق تر باشیم، بلکه سنگ زیر آب باشیم، نه خاشاک روی موج.