آرشیو پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۱، شماره ۲۶۰۱
نگاه دوم
۹
نگاه 4

اعتراف

عرفان صفی پور

گروه نسل 4: اصلانمی دانم چرا باید با تیمی که یک رقمی شدن جایگاهش در رنکینگ لیگ برتر ایران، از افتخارات سالش است، باید کل کل کرد؟! حالاکاری به جایگاه استقلال ندارم و کلاآن را هم در سطح خارجکی، درپیت اندر درپیت می دانم. اما بالاخره در همین لیگ درب و داغان خودمان بهتر از بقیه است لااقل. راستش من باید یکی دو تا اعتراف هم بکنم. حالاکه نزدیک داربی هستیم و می گویند اعتراف کنی سبک میشی! اول اینکه من اصلافرق مرغ آب پز را با توپ چل تیکه نمی دانم. گهر دورود همان قدر برای من مهم است که بارسلونا! دوم اینکه من اولش پرسپولیسی بودم. تا همین چهار پنج سال پیش. اما یک دوستی داشتم که یک روز مرا به زور و بدبختی برد ورزشگاه آزادی. بازی تراکتورسازی و استقلال بود. نخستین بازی فصل هم بود. آقا ما خیلی کیف کردیم. دفعه اولم بود که می رفتم استادیوم. آنجا کلی فحش یاد گرفتم. جایتان خالی، چه فحش هایی. آنجا همه، طوری فرهاد مجیدی را تشویق می کردند که انگار مسی است. هیچی دیگر ما هم باورمان شد. از همان روز شدیم یک استقلالی دوآتشه. دفعه بعدی که رفتم استادیوم. بازی داربی بود. تازه آن موقع پرسپولیس اینقدر درپیت نشده بود و تا چهارم پنجم جدول می توانست بیاید. وقتی رفتیم هر چقدر بهم گفتند که آقا برو آی دی کارت بگیر برو وسط حال کن. یا لاقل با کارت خبرنگاری ات برو تو وی آی پی. زیر بار نرفتم. یعنی حالی که در طبقه دوم است در هیچ جای استادیوم نیست. اصلافحش هایی که آنجا می دهند کجا، فحش های جایگاه وی آی پی کجا! در انتها برای همه قرمزپوشان آرزوی صبر عاجل دارم!