داستان «مریم» و «ناهید» داستان بسیاری از زنانی است که در پایتخت یا شهرهای دیگر قربانی اعتیاد شده اند و رفته رفته از نگاه ما خارج شده و کمتر نظرمان را جلب می کنند. داستان «ناهید» روایت زنان معتادی است که در ماجراهایی به قتل می رسند و کمتر کسی برای برملاشدن راز جنایتی که آنها را قربانی کرده است جوش و خروش

به خرج می دهد. مثلاوقتی یک قهرمان در کرج قربانی یک درگیری شد و بعد خبر آمد که «روح الله داداشی» به قتل رسیده است همه نگران و منتظر جریان رسیدگی را نظاره می کردند. شاید برای «ناهید» ما هیچگاه چنین انتظاری رقم نخورد، اما همین که پلیس و دستگاه قضایی برای بی نام و نشان ترین شهروندان هم به صورتی دقیق و شفاف عمل کند و مردم بدانند که هر کس هرجنایتی مرتکب شود ولو قربانی فردی معتاد یا شهروندی دارای سابقه جنایی و کیفری بوده عامل جنایت شناسایی، دستگیر و مجازات می شود خیال شان آسوده می شود که مسوولان مراقب همه هستند. داستان «مریم» و «ناهید» هنوز تمام نشده است زیرا آنچه بر سر این قشر از هموطنان ما می گذرد بسیار زیاد و عمیق است و با یک ستون و یک پاورقی به انتها نمی رسد. دیروز که این قسمت از داستان «ناهید» و «مریم» را می نوشتیم خبر رسید که عامل قتل، یکی از زنانی که برای کاهش آسیب به مرکزی در محدوده دروازه غار می رفت توسط پلیس دستگیر شده است. شاید عامل جنایتی که در داستان ما، «ناهید» را به قتل رساند هنوز شناسایی و دستگیر نشده باشد اما همین خبر می تواند نویدبخش این توجه باشد که آدم های آخر خط را فراموش نکرده ایم: آدم هایی که اینک در آستانه نوروز نه یارانه دریافت می کنند و نه خانه و خانواده یی دارند ولی عید را می شناسند و خوب می دانند که بهار چه فصلی است. روایت ما از زندگی زنان «آخر خط» را تمام شده فرض نکنید شاید همین روزها کسی چون «مریم» یا شخصی چون «ناهید» را ببینید و به نوعی کمکش کنید تا پیش از آنکه به سرنوشت آنها دچار شود از آخر خط رهایش کنید.