آرشیو یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۱، شماره ۲۶۱۹
صفحه آخر
۱۶
چهره روز

مهدی رحمتی وقتی خون به مغز سید رسید!

چیا فوادی

بار اولش نبود. یک بار دیگر هم این کار را در ورزشگاه آزادی کرده بود. سال پیش، در یک بازی که تماشاگران زیادی نداشت، بازهم این کار را کرده بود. واسطه شده بود تا بلکه هواداری که وارد زمین شده، اذیت نشود. اما این بار فرق می کرد. شکل رفتار این بار او فرق می کرد. وقتی حایل شد تا هواداری که بی هوا وارد زمین شده بود از سوی مامور نیروی انتظامی مورد مواخذه قرار نگیرد، نگران خود مهدی شدیم.

اما آنها هم تحت تاثیر قرار گرفته بودند. عده یی می گویند سید مهدی نمایش بازی کرده، اما چه نمایشی؟ دروازه بان شهیر، مگر به شهرت نیاز دارد که نمایش بازی کند؟ وقتی جیمی جامپ ایرانی می دوید تا دروازه بان محبوبش را از نزدیک ببیند و آخر سر هم نتوانست، این سید مهدی بود که از سبز و سیاه پوشان می خواست که نزنند و دستگیر نکنند و آخرش هم رفت و سپر بلای هوادار شد. بلایی که ممکن بود نازل شود و نشد. مهدی نگذاشت. وقتی هوادار که این همه خطر را به جان خریده بود تا پا به میدان بگذارد و در کنار دروازه بان محبوبش قرار بگیرد و ماموران نگذاشتند و او را بردند سید رفت و بوسیدش. جیمی جامپ شیرازی خوب دویده بود. آن حرکات، آن سپر شدن، آن مقاومت، آن توصیه به ماموران، آن واسطه شدن برای آزادی جیمی جامپ ایرانی، به این خاطر بود که خون خیلی خوب به مغز مهدی رحمتی رسیده بود. ای کاش همیشه خون به وقتش به مغز برسد!