آرشیو دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، شماره ۲۶۲۰
ورزشی
۱۵
جملات طلایی

ناصر نوربخش، مربی ایرانی کشتی آذربایجان

تصمیم نداشتیم تیم آذربایجان در مسابقه های جام جهانی شرکت کند چرا که مسابقه های قهرمانی اروپا نزدیک است: اما به این دلیل که اگر شرکت نمی کردیم فیلاما را جریمه می کرد مجبور بودیم تیمی برای حضور در جام جهانی اعزام کنیم.

ما برای کسب قهرمانی به ایران نیامده ایم بلکه یک تیم توریستی با حضور سفیر ورزشی و سفیر دوستی به ایران آورده ایم تا اینجا خوش بگذرانند و بین دو کشور ایران و آذربایجان وحدت فرهنگی ایجاد شود!

تیم ملی ایران مانند یک باغ پرثمری است که حاصل 20 سال زحمت مربیان و تمام دست اندرکاران بوده اما برخی نفراتی که واقعا حق شان بوده در تیم قرار ندارند. با این وجود، چون سایر تیم ها به دلیل حضور در مسابقه های قهرمانی اروپا تیم اصلی خود را نمی آورند، به نظر من امکان دوم شدن تیم ملی ایران وجود دارد و البته کسب قهرمانی نیز دور از انتظار نیست.

بیست سال مربی تیم ملی ایران بودم. به عنوان مدرس در سراسر ایران کلاس مربیگری برگزار کردیم و به عنوان مترجم نیز کار علمی انجام دادیم. حاصل همه این اقدامات نتیجه یی شد که در المپیک به دست آوردیم. اما همه چیز به اسم آقایان تمام شد در حالی که آن زمان که من مربی تیم ملی بودم محمد بنا خارج از ایران بود.

همه محمد بنا را می شناسند در حالی که نمی دانند چه کسی کار کرده و زحمت کشیده است. من از همکاران خود ناراضی هستم به خصوص محمد بنا که خیلی در حق من نامردی کرد. مسوولان نیز که آگاهی و اطلاعی از مسائل نداشتند به کارهای او تن دادند و محمد بنا با قهر و آشتی های خود آنها را تحت فشار قرار می داد و مسوولان بر خلاف میل باطنی شان به وی باج می دادند و او نیز تاخت و تاز می کرد.

اگر آن مدال شجاعت را به من می دادند تا آخر عمرم به صورت رایگان در تیم ملی نوکری می کردم نه اینکه مثل بنا با این وضعیت بد اقتصادی ایران ماهی 20 میلیون درخواست کنم. در حال حاضر نیز از لحاظ روحی و از شرایط کاری ام در آذربایجان راضی نیستم. اما به خاطر چرخاندن زندگی ام مجبورم که آنجا کار کنم.انگیزه من از رفتن این بود که به مردم بفهمانم پس از من و زحمتکش های واقعی، افرادی که علم شده اند و مدال و سکه می گیرند توانایی هیچ کاری ندارند.